جدول جو
جدول جو

معنی هاشم طبیب - جستجوی لغت در جدول جو

هاشم طبیب
از اطبای قرن سوم هجری در مصر و طبیب دربار احمد بن طولون اولین امیر سلسلۀ بنی طولون مصر بود. وی شاگرد سعید بن توفیل طبیب مخصوص احمد بن طولون بود و همو وی را به شغل طبابت حرم احمد برگماشت. (عیون الانباء فی طبقات الاطباء ص 84)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

لبیبه از زنان ادیب، اهل لبنان که به سال 1882 میلادی در بیروت به دنیا آمد و از شاگردان ابراهیم الیازجی است و مجله ’فتاالشرق’ را تأسیس و منتشر کرد. (اعلام المنجد)
لغت نامه دهخدا
(شِمِ خَ)
ابن احمد بن عبدالواحد بن هاشم الاسدی، مکنی به ابوطاهر. اهل حلب، خطیبی بلیغ و واعظ و ادیب بود. اصلش از رقه و در سال 496 هجری قمری در حلب به دنیا آمد. شغل خطبه خوانی حلب به وی واگذار گردید. محمد بن نصر القیسرانی این بیت را درباره او گفته است:
شرح المنبر صدراً لتلقیک رحیباً
اتری ضم خطیباً منک ام ضمخ طیبا.
وی آثاری از خود به یادگار گذاشته از آنجمله: کتاب ’التنبیه علی اللحن الخفی’ و کتاب ’مناجاه العارفین’ و دیوان ’خطب’ و کتاب ’افراد ابی عمرو بن العلا’. در سال 577 هجری قمری در حلب وفات یافت. (از اعلام زرکلی چ 2 ج 9)
لغت نامه دهخدا
(شِ بِ)
فزونی استرآبادی. مؤلف کتاب بحیره وشاعر معروف ایرانی، متوطن در هند در قرن یازدهم هجری که ساقی نامه ای به نام شاه عباس صفوی و در مدح وی سروده است. در شعر فزونی تخلص میکرد. (تذکرۀ میخانه چ گلچین معانی ص 674). رجوع به فزونی استرآبادی شود
لغت نامه دهخدا